az har chiiiiii pesare motenaferaM

خدایا خسته ام

به جون تو دیگه نفس نمونده واسه من

بیا تو هم دلم رو بشکن

خسته ام خدا

آره تو راست میگی که بد شدم

دیدی که جون به لب شدم

تو رو خدا ببین چه حالیم

خدا دلت به حالم بسوزه؟؟؟؟

خدااااااااااااااااااااااااااااااا

ای خدااااااااااااااااااااااااا

من از بنده هات متنفرم

ازشون نمیگذرم

با من بازی نکن

من بچه نیستم امین

خیلی دلم میخواد بهت این حرفارو بزنم

خیلی وقته تو فکرتم

دوسدارم یه دوستی ساده داشته باشیم

ولی تو دوس داری همیشه من بیام طرفت؟بهت اس بدم ؟ زنگ بزنم ؟

اخرشم اقا میگه ؟نامردی تو یه حال منو نمیپرسی ؟ فکر میکنی کی هستی امین؟

ازت بدم میاد

الهی به حق این ماه عزیز دیگه بهت فکر نکنم

دیدن که میبینمت چون همکلاسیم

ولی امیدوارم یه روزی برسه که ذره ای برام ارزش نداشته باشی

دوست دارم دیونه ،خونسرد،مغروووووووووووووووووووووووووووووووووووور

 

نوشته شده در پنج شنبه 3 آذر 1398برچسب:امین دارم ازت متنفر میشم,ساعت 23:1 توسط BAHAR| |

وای خدا جون اخه آدم اینقد دروغ گو..............

امین .............

خیلی دروغ گویی..................

یکی بیاد بهت بگه دوست دارم ................

بعد یه هفته بهت نه زنگ بزنه نه اس بده.................

امشب دیدمش.............

نگاش نکردم....................

پسر خیلی خوبیه ..............

ولی یکم دروغ میگه دیگه ..............

شاید دروغ نگه...................

دلش بخواد منو سر کار بذاره..............

به خدا دوسش دارم................

ولی از بی توجهی بدم میاد ..............

متنفرم..............

میگی دوسم داری .....

بعدش خبرمو نمیگیری...............

ازت متنفرم امین .............

من خیلی غرورمو شکستم ...............

برو گمشو......................

بابای ........................

نوشته شده در پنج شنبه 3 آذر 1398برچسب:وای خدا جونم توبهترینی,,,,,,,,,ساعت 22:41 توسط BAHAR| |

امروز چقد دلم گرفته بود

خدایاااااااااااا

خسته شدم از تنهایی........

نوشته شده در یک شنبه 2 بهمن 1390برچسب:,ساعت 23:7 توسط BAHAR| |

امشب فرشادو دیدم داخل ماشین با داداشش بود

خدایاااااااااااااااااااااااا

مننمیخواهم عاشق بشم

اگر مال من نیست فراموشش کنم

خدایا بس است دیگر عشق وعاشقی

من ........ که عاشق شوم

نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,ساعت 1:52 توسط BAHAR| |

 

از معلمم شنيدم

 

 

صبح روز اول سال

 

 

« با محبت جمله سازيد. ‌»

 

 

اولي قلم تراشيد:

 

 

« من محبت را دوست دارم »

 

 

دومي تنور دل بتفتيد:

 

 

« مادرم محبت است كلاً »

 

 

سومي كه بود دلگير:

 

 

« محبت دروغ است »

 

 

سبط شاعري هجا كرد:

 

 

« از محبت خارها گل مي شود »

 

 

يك به يك جُمَل بخوانديم

 

 

آخرين نفر ز جا خاست

 

 

كودكي يتيم

 

 

كمرو

 

 

جامه اش دريده بر تن

 

 

صورتش لهيده از غم

 

 

في المثل

 

 

بودنش نبود او بود

 

 

جمله را چنين شروع كرد:

 

 

« خدا ما را دوست دارد »

 

 

ياد دارم بهترين شد

 

 

چون معلم گريه مي كرد

 

 

و مي گفت:  « بچه ها گفتم با محبت جمله سازيد.‌»

 


نوشته شده در سه شنبه 27 دی 1390برچسب:,ساعت 23:28 توسط BAHAR| |

خدایا با دیدنش دلم لرزید.....

بچه محل نمیشه ..........

چرا نگام کرد که حالا رفته تو فکرم......

خدایا من نمیخوام عاشق بشم...........

از هر چی پسره بدم میاد.........

فرشاد........

اومد جلو در خونمون ولی به خاطر اینکه با داداشام دوسته نگام نکرد...........

خدا من بچه نیستم........

نمیخوام دل ببندم به فرشاد........

دوباره اشتباه ...........

از صبح دارم بهش فکر میکنم............

چرا ازش خوشم اومده..........

من کهاصلا بهش فکرم نمیکردم.........

نگاش گیرایی داره ............

خدا از ذهنم ببرش بیرون دوس ندارم بهش فکرکنم...........

نوشته شده در شنبه 24 دی 1390برچسب:,ساعت 15:9 توسط BAHAR| |

 

 

 

 

گناه شهوت

 

 

حضرت علی فرمودند:"در میان گناهان چیزی سخت تر از پیروی شهوت نیست.

 

بنابراین از آن پیروی نکنید که شما را از یاد خدا باز می دارد."


یکی از شهوات وخواسته های نفس ،نگاه کردن به نامحرمان است.

نوشته شده در دو شنبه 19 دی 1390برچسب:,ساعت 1:36 توسط BAHAR| |

 

 

آقا پسرها نظرتون راجع به خیانت چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

اگه یه روز خانمتون خیانت کنه بهتون چکار میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نوشته شده در یک شنبه 18 دی 1390برچسب:,ساعت 1:2 توسط BAHAR| |

نوشته شده در شنبه 17 دی 1390برچسب:,ساعت 23:49 توسط BAHAR| |

ساعت 12 بامداد صدایه ویبره گوشی

اوه کی میتونه باشه

اوه امینه بعد یک هفته .....

یه اس ام اس متنی

نوشته:

دوستان واقعی مانند صبح هستند،

نمیشود تمام روز انها را داشت

اما مطمئنی که فردا  ،هفته بعد و تا ابد هستند

هفته خوبی داشته باشی .

میدونید من چی نوشتم

چقدرم به من وتو میخوره دوستایه واقعی باشیم ،هه

نوشت :مگه نیستیم ؟ها؟

نوشتم :همینو بدون نیستیم،ادمه دوستیمون هم فایده نداره؟

بچه پرو بعده یه هفته اس داده میخواد

هم منو داشته باشه ،هم دوس دخترایه دیگش

بره گمشه........................

نوشته شده در شنبه 17 دی 1390برچسب:هه هه هه ,حالتو گرفتم,ساعت 15:35 توسط BAHAR| |


Power By: LoxBlog.Com